بخش چهارم از سلسله مقالات غربت یار:
امام عصر عليه السلام به خواست خداوند متعال ولي نعمت همهي مخلوقات هستند و بيشترين حق را بر همه دارند ايشان فراگيرترين ، پايهاي ترين ، فراوانترين و باكيفيتترين وعظيمترين نعمتي هستند كه خداوند نصيب ما فرموده است . لذا بايد طبيعتاً ذكري كه از ايشان به ميان مي آيد نيز فراوانتر ، شديد و غليظتر و با انواع بيشتري تحقق يابد وگرنه ايشان غريب ميمانند .
اگر نفس ميكشيم ، اگر درد نداريم ، اگر خير و بركت در زندگيمان ميبينيم و احساس آسايش ميكنيم بايد حواسمان باشد كه اين نعمتها از كدام وجود نشأت گرفته و از كجا اين آبشار نعمت به سوي ما سرازير گشته است .
آيا تا به حال شده به خاطر نعمتهايي كه داريم و سختيها و بلاهايي كه نداريم بگوييم يا صاحب الزمان از شما ممنونيم ؟
آيا در مقابل بيمار نبودن و فرزند سالم داشتن و در شرايط مطلوب به سر بردن شكر ولي نعمتان را به جاي آوردهايم ؟
به راستي اگر در مقابل اين همه نعمت از يادآوري و ذكر اماممان سر باز زنيم آيا به غربت او راضي نشدهايم و در برابر او مسؤول نيستيم ؟
امام زمان عليه السلام به اين معنا از غربت نيز در محاق غريبي به سر مي برند . اگر پدري كه با فرزندانش ارتباط قوي دارد و خانوادهاش به او علاقهمند هستند ، به سفري طولاني برود ، به راستي چه حالتي براي آن خانواده متصور خواهد بود ؟ به هر مناسبتي در خانه از او يادي به ميان ميآيد ، اهل خانه به دنبال بهانه مي گردند تا خاطرات او را يادآوري كنند و جاي او را خالي نمايند . هنگامي كه تماس مي گيرد همه براي سخن گفتن با او مشتاقند و اگر چند وقتي خبري از او نشود به هر وسيلهاي شده براي خبرگرفتن از او و دربارهي او تلاش ميكنند عكس او ، وسايل او و حتي جاهايي كه در خانه يا بيرون آن حضور داشته دائماً مورد توجه خانوادهي اوست حالا اگر اينها بدانند كه اين سفر نه يك سفر معمولي كه نوعي زنداني شدن است ، قطعاً سختيها و ناملايماتي كه به دوش خواهند كشيد فراوانتر است . طبعاً بيشتر براي پدرشان غصه ميخورند و به همه براي خلاصي او التماس دعا مي گويند و هنگامي كه با خداوند ارتباط برقرار مي كنند نخستين و مهمترين خواستهشان آزادي پدر است . و چه بسا حاضرند از بسياري از نيازهاي ديگرشان چشم بپوشند تا پدرشان آزاد شود و شايد هم همهي خواستههاي ديگرشان يادشان برود و كانون توجهشان به خلاصي پدر معطوف شود . اين همه به خاطر علاقه و پيوندي است كه ميان آن خانواده و پدرشان برقرار است ، و اين محبت باعث مي شود گرفتاري او را تاب نياورند ، و در يك كلام فكر و ذكرشان پدرشان شود .
حال مگر ما ندانستهايم كه امام زمان عليه السلام پدر شفيق و مونس رفيق و برادر همزاد و مادر مهرورز است ؟ و مگر نميدانيم اين پدر ما زنداني غيبت است و درد گمراهي و نافرماني انسانها شكنجهاش ميدهد ؟
به خود باز گرديم و ببينيم كه آيا همين حالاتي را كه طبيعتاً فرزندان يك خانواده نسبت به پدر سفر كردهي خود دارند ، ما نيز دربراه ي امام زمانمان داريم ؟
مسلماً ساده انگاري است اگر ياد كرد مختصري را كه نيمهي شعبان هر سال از آن حضرت در سطح جامعه صورت مي گيرد ، از ميان برندهي غربت ايشان بدانيم . شأن ، منزلت ، بلندايي ، عظمت و لطف و عطوفت امام عصر عليه السلام به ما آن قدر است كه اگر هر ثانيه يادآور ايشان باشيم باز هم به غربت آن عزيز پايان ندادهايم . چرا كه يادآوريهاي مختصر از آن حضرت مسلماً كيفيت ، و زمينههاي چند گونه را آن گونه كه مناسب شأن ايشان است دارا نيست . پس لااقل بياييم مايي كه داعيهدار محبت آن عزيز هستيم قدري از غفلت و بيتوجهي نسبت به او به در آييم تا همان وضعيتي را كه فرزندان دور افتاده از پدري نسبت به او دارند در ما هم ايجاد شود .
چه كنيم ؟
خاتمهي كلام را سخناني زيبا از مرحوم صاحب مكيال المكارم در زمينهي غربت امام عصرعليه السلام قرار مي دهيم به اين آرزو كه خدا كند روز ظهور شرمنده از نامردي نسبت به اماممان نباشيم .
و اگر از اهل غفلت و اعراض از آن سرور باشي . جاي تاسف است. خداي عزوجل فرمود:« و هر كس از ياد من دوري كند همانا براي او زندگي تنگي خواهد بود و روز قيامت او را نابينا محشور خواهيم ساخت ..» كدام سختي و تنگي از تاريكي غفلت و ناداني بدتر است و كدام حسرت از كوري روز قيامت بزرگتر ؟ و كدامين بيم و وحشت از آن پشيماني زشتتر و كوبندهتر است ؟ چه مصيبت بزرگ و دردناكي ! پس شتاب كن ، بشتاب براي خلاصي خودت و آزادي گردنت . و اين حاصل نميگردد مگر با ياد مولايت ،تا در دنيا و آخرت دستت را بگيرد.( مكيال المكارم ،ج2 ، ص 309).
http://www.ashoora.ir/